: می ری نون بخری، می بینی نصف نون خمیره و کمی سوخته با نانوا جر وبحث می کنی میگه من چه تقصیری دارم آردی که دولت می ده کیفبت نداره بعد وارد دنیای سیاست می شه و از سیر تا پیاز را نقد می کند که بگه من بی تقصیرم
می ری برنج بخری، می گه برنج خوب ندارم، می گی چرا؟ میگه مقصر دولت است که تورم ایجاد کرده، وبعد وارد دنیای سیاست می شه ویک ساعت در باره اقتصاد برات سخنرانی می کنه و بعد ول کن هم نیست..
می ری در مهمانی ( جشن عروسی ای ،جشن تولد، نمی دانم چه کوفت زهر ماری )تا بایکی سلام وعلیک می کنی می زند به کربلا که آقا چه سلام وعلیکی مردم دیگه دل ودماغ ندارند، بد بخت شدن چه وچه وبعد می زنه به سیاست که بله همه ی بدبختی ها زیر سر دولت است که چه کرده و چه نکرده